دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81934220140923نگاهی فرهنگی بر نقش جمعیت و منزلت افراد در شکلگیری فضاهای دیوانی ـ تشریفاتی7275549310.22059/ijar.2014.55493FAحسینسلطانزادهدانشیار گروه معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز0000-0003-3974-5205Journal Article20141024برخی از انواع فضاهای دیوانی که با حضور عدهای از مردم برای انجام بعضی مراسم و تشریفات اجتماعی و دیوانی مورد استفاده قرار میگرفتند و میتوان آنها را فضاهای دیوانی ـ تشریفاتی نامید، از مهمترین بناهای معماری ایرانی به شمار میآیند، زیرا به سبب اهمیت آداب و مراسم دیوانی، در طراحی از تعدادی الگوهای مهم معماری استفاده میشده است. شمار اندکی از اینگونه فضاها باقی مانده است و هنوز انواع و الگوهای طراحی آنها مورد بررسی و شناسایی قرار نگرفته است. هدف این پژوهش شناخت و دستهبندی انواع فضاهای دیوانی ـ تشریفاتی و فعالیتهای جاری در آنها است. پرسش اصلی تحقیق این است که فضاهای دیوانی ـ تشریفاتی را به چندگونه میتوان طبقهبندی کرد و هر یک دارای چه ویژگیهایی هستند؟ مبانی نظری تحقیق بر این مفهوم استوار است که فضاهای معماری بازتاب فعالیتهای انجامشده و آدابورسوم و باورهای یک جامعه است. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است، دادههای نوشتاری به صورت اسنادی گردآوری شدهاند و از نمونههایی از اینگونه فضاها بازدید به عمل آمده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که انواع فضاهای دیوانی ـ تشریفاتی را میتوان به سه گروه فضاهای بار خاص، فضاهای بار عام و فضاهای عرض لشکر طبقهبندی کرد.https://ijar.ut.ac.ir/article_55493_ba687f5762aba9364511238e96e357e6.pdfدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81934220140923شهر به مثابه بدن: نگاهی انسانشناختی به میدان امام خمینی (توپخانه) تهران با تأکید بر رابطه کالبد انسانی و فضای شهری29495549410.22059/ijar.2014.55494FAناصرفکوهیدانشیار گروه انسانشناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران0000-0002-6167-6800فاطمهسیارپورکارشناس ارشد انسانشناسی دانشگاه تهرانJournal Article20141215این پژوهش به بررسی رابطه میان هویت کالبدی شهر با استفاده از الگوی مطرح انسانشناسی بدن میپردازد تا راهی برای فهم معنای شهر در انسانشناسی شهری باشد. با در نظر گرفتن هویت منسجم تهران در گذشته جامعه مورد پژوهش میدان امام خمینی (توپخانه) شهر تهران انتخاب و این پرسشها مطرح شد که تهران ”بیهویت“ کنونی چگونه اداره میشود؟ آیا بیهویتی تهران موقعیتی درونیشده و تغییرناپذیر است یا امکان بازگشت به گذشته و یا رفتن به سوی هویتهای منسجم در واقعیتهای کالبدی یا بازنماییها در آینده وجود دارد؟ برای پاسخ الگوی سه سطحی بدن فردی، بدن اجتماعی، بدن کیهانی در انسانشناسی بدن را در نظر داریم که هر سه در یک رابطه پیوستاری، تعاملی و عمودی نسبت به یکدیگر قرار میگیرند. در این الگو شهر به مثابه کالبد در نظر میگیریم و به ترتیب شهروندان، گروههای اجتماعی و شهر کیهانی شهروندان را در مقابل سه سطح فوق قرار میدهیم. در این بررسی مشخص شد که جامعه مورد پژوهش در بیهویتی خویش لزوماً رابطه کالبدی و فضایی با شهروندان خود ندارد و بدن فردی، در تضیفشدهترین موقعیت در رابطهای فرودست نسبت به بدن اجتماعی قرار دارد. از سوی دیگر تهران شهر گروههای اجتماعی است که منتسب به هیچ یک نیست و این رابطه متناقض را نشان میدهد و در این زمینه با یک گسست هویتی مواجه است. این نیز معلوم شد بدن کیهانی در نزد شهروندان نیز انسجام هویتی ندارد. این وضعیت بدون دخالت سیاستگذاران شهری به ایجاد یک شهر با هویت منسجم و شخصیت شهری منجر نمیشود.https://ijar.ut.ac.ir/article_55494_2f9df7d4205f9856d5bfaf4d90439c70.pdfدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81934220140923تحلیل انسانشناختی ورزش زنان: مطالعهای بر فعالیتهای ورزشی در پارکهای بانوان تهران51685549510.22059/ijar.2014.55495FAاحمدنادریاستادیار گروه انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران0000-0001-5266-8094مهدیشهبازیکارشناس ارشد جامعهشناسیالهاماکبریپژوهشگر دکتری یادگیری الکترونیکی در دانشگاه اوترخت هلندJournal Article20131011یکی از مهمترین وظایف شهرداری تهران به عنوان یک نهاد اجتماعی، تقویت نشاط و سلامتی شهروندان و ایجاد بسترهای لازم برای گذران اوقات فراغت و فعالیتهای ورزشی بانوان از طریق تأمین فضای شهری، توسعه امکانات تفریحی و ورزشی و احداث مراکز تفریحی و ورزشی مختص بانوان است. مقاله حاضر ضمن آسیبشناسی فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی ورزش بانوان به بررسی پیامدهای جسمانی، روانشناختی و فرهنگی ـ اجتماعی ورزش بانوان در فضای زنانه میپردازد. در مقاله حاضر از روش کیفی، نظریه زمینهای و از فنهای مصاحبه عمیق، گروه متمرکز و مشاهده استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد که توسعه فضاهای ورزشی بانوان در سطح شهر تهران و افزایش سرانه ورزش بانوان در بعد جسمانی و روانشناختی موجب زیبایی و تناسب اندام، تقویت و درمان جسم، آرامش روان و اعصاب، افزایش اعتماد به نفس، تخلیه انرژی و عامل پیشگیری از استرس و افسردگی در زندگی روزمره میشود و نیز در بعد اجتماعی تأثیرات فراوانی بر زندگی اجتماعی بانوان دارد، به طوری که ورزش موجب جلوگیری از آسیب اجتماعی، افزایش تعاملات اجتماعی، گذران اوقات فراغت، کارایی در زندگی روزمره و سلامت و نشاط اجتماعی است.https://ijar.ut.ac.ir/article_55495_5960608bbe0f04b3cf6af421ad82ea21.pdfدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81934220140923تحلیل ساختاری دوگانگیِ نماد دوماهی69885549610.22059/ijar.2014.55496FAبهارمختاریاناستادیار دانشگاه هنر اصفهان، دانشکده هنر ادیان و تمدنهاعارفهصرامیکارشناس ارشد هنر اسلامی دانشگاه هنر اصفهانJournal Article20140205این مقاله تفسیر تحلیلی تصویر ماهی/ دوماهی در هنر ایران است. تصویری که از کهنترین دوران تاریخی تا دوران متأخر در سراسر جهان تکرار میشود. این نقش از سویی بازنمود صورت فلکی حوت است و در نجوم کهن کاملاً شناخته شده است و از سوی دیگر با نقشی در فرش ایران موسوم به ”ماهی درهم“ کاملاً مشابه است. برای این اصطلاح متأخر توصیفهای متعددی از سوی پژوهشگران ایرانی ارائه شده است، ولی هیچکدام آن را با صورت فلکی حوت مرتبط ندانستهاند. از این رو نه تنها آیکون دوماهی که در پژوهشهای مرتبط با حوزه مطالعات فرش، سفال و ... ”ماهی درهم“ نامگذاری شده است، به پرسش کشیده میشود، بلکه کوشیده میشود با روش آیکون نگاری که برای شناساندن ساختار نمادین این گونه تصاویر امروزه در جهان شناخته شده است به تفسیر این تصویر بپردازیم. همچنین تلاش میشود تا از طریق تحلیل ساختاری دوگانگی چنین نقشی، به شبکه ارتباطی میان نمادها آن گونه که در جهانشناسی جهان باستان در انطباق جهان کبیر و صغیر مطرح است، برسیم. برای نیل به این هدف، در این مقاله پس از پژوهش در تاریخ تصویری چنین نقشی و پیوند متون مرتبط با آن، به ارتباط واژه ماهی و ماهیچه در زبان فارسی و دیگر زبانهای هند و اروپایی و به تبیین و مستندسازی نظام نمادین ساختاری چنین نمادی پرداخته میشود.https://ijar.ut.ac.ir/article_55496_c0b4483f96e8c07710c51ab0893b6cc0.pdfدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81934220140923اسطوره دوزخی در قالی ایرانی891045549710.22059/ijar.2014.55497FAنازیلادریاییدکتری پژوهش هنر، بنیاد دانشنامهنگاری ایرانJournal Article20140430درخت یکی از عناصر اصلی و قدیمی در نقشپردازی فرش در سراسر جهان است. در مناطق متفاوت ایران نیز درخت با اسامی و اشکال گوناگونی، در طراحی فرش مورد استفاده قرار میگیرد. درخت حیات یا درخت جاودانگی و بیمرگی، به جوهر وجود انسانی در عالم یا به دنیای پس از مرگ اشاره میکند و چنین تعریفی، رایجترین توصیف استفاده از نقش درخت در طراحی فرش است؛ اما کاربرد درخت سخنگو یا درخت واق با مفهوم درخت دوزخی در فرش، حیرتانگیز است. در اثبات ریشهشناسی مفهومی درخت دوزخی مدارک صریحی در دست نیست. علاوه بر آن، اینکه چرا تنها مناطق محدودی از ایران، فرشهایی با این طرح تولید میکردند، مسئلهای درخور پیگیری است. در ابتدا تبریز و هریس در آذربایجان، سپس چهارمحال و بختیاری، کردستان (سنه یا سنندج)، کاشان یا کرمان، مناطقی در ایران هستند که فرشهایی با این طرح از آنجا جمعآوری شده است. درخت واقی و عناصر نقشپردازی آن علاوه بر متن یا قسمتهای مرکزی قالی، در حاشیهها نیز مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین قابل ذکر است که برخی محققین بر ریشههای غیر ایرانی این طرح اشاره دارند. این طرح خاص در فرشهای ترکیه، هند، چین و برخی از دیگر کشورهای آسیایی نیز دیده میشود. نویسنده در مقاله حاضر میکوشد تا موضوعات فوق و شیوه تصویرپردازی درخت سخنگو را بر فرش، مورد بررسی قرار دهد.https://ijar.ut.ac.ir/article_55497_6cd9db057798637258a38897ba67a3b6.pdfدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81934220140923باستانشناسی فیروزه: انسان، سنگ و رنگ1051245549810.22059/ijar.2014.55498FAعمرانگاراژیاناستادیار گروه باستانشناسی دانشگاه نیشابورفرزانهلطفیکارشناس ارشد باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهانJournal Article20131217فیروزه سنگی قیمتی یا نیمه قیمتی با رنگی متمایز از بافت زمینشناسی است. در فلات ایران از هزاره ششم و پنجم پ.م انسانها از کانی فیروزه و خصوصیت رنگ متمایز آن بهرهبرداری میکردهاند. از منظر طبیعی کانی فیروزه در فلات ایران آنجا که شاهد کمربند کانیزایی مس هستیم وجود داشته و استفاده میشده است. از منظر فرهنگی قرارگیری استقرارهای باستانی با شواهد فیروزه در این کمربند و در نزدیکی منابع فیروزه نشاندهنده بهرهبرداری بومی در این نواحی است. نمونههای باستانشناسی نشان میدهد انسانها در دورههای نوسنگی، مس ـ سنگی و مفرغ از آن استفاده میکردهاند. در دوره تاریخی و خصوصاً بر اساس منابع تاریخی در دوره اسلامی در مقیاس گستردهای و احتمالاً با لایههای معنایی متفاوتی از آن بهره میبردهاند. در دانش بومی رنگ فیروزه که بر اساس ترکیبات اصلیاش متغیر است، عامل بسیار مهمی در تشخیص اصالت و منبع فیروزه است. برای تشخیص فیروزههای مرغوب از نامرغوب و منشأ آنها، کم و کیف رنگ مبنایی قابل اتکا است. فیروزه پدیدهای طبیعی است آنگاه که درباره شکلگیری، عناصر تشکیلدهنده و بافت طبیعی آن بحث میشود. فیروزه پدیدهای فرهنگی است آنگاه که در بافت ایستای استقرارهای باستانی یا در بافت پویای جامعه معاصر مورد بررسی قرار میگیرد. رویکرد نظری این مقاله به پیروی از دیلتای و کالینگوود این است که تنها راه شناخت گذشته باز زیستن آن در زمان معاصر است. روش در این مقاله روشهای باستانشناسی انسانشناسانه برای مطالعه فرایندهای فرهنگی بلند مدت است. از روایت برای فضاسازی موضوعی در بخشهایی از مقاله استفاده شده است.https://ijar.ut.ac.ir/article_55498_3acc0bd3ee4719fc305599364aba14f6.pdfدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81934220140923گذشته به مثابه کالای مصرفی1251395549910.22059/ijar.2014.55499FAلیلاپاپلی یزدیهیئت علمی مدعو دانشگاه فرای، برلینآرمانمسعودیکارشناس ارشد باستانشناسیJournal Article20140120مدرنیسم نسبت انسان را با گذشته تغییر داد، انسانی که خود را حاصل فرایندی اسطورهای و زمان را موجودیتی ازلی _ ابدی میدانست ناگاه با وجه مادی و شکبرانگیز تاریخ مواجه شد، با پرسش ما از کجا آمدهایم؟ انسان مدرن گذشته را به مثابه ابژهای در نظر میگیرد که باید مورد واکاوی قرار گیرد. از این رو او نخستین انسان تاریخی است که دست به کاوش در خود و بقایایش میزند. از این واکاوی مواد فرهنگی به دست میآیند، موزه برای نمایش این آثار ساخته میشود تا چشم مخاطبان را روی کالاهایی خاص و تمایزساز باز کند. از سوی دیگر جامعه مدرن جامعهای به شدت مصرفگرا است. برای انسان مدرن، گذشته نیز چون دیگر چیزها به مصرف میرسد، گاه چون کالاییشان زا، گاه در شکل هویتی برساخته از پیشینه و گاه در قالب هنری؛ اما جامعه مصرفی با انبوهی از زبالههایی از گذشته که توسط باستانشناس به دست میآید مواجه است، حال این جامعه مصرفی با این دست مواد که بیشترشان شانس آن را نیز ندارند که پشت شیشههای ویترین قرار بگیرند چه خواهد کرد؟ آیا ماهیتاً این ”چیزها“ی تاریخمند خود به زباله تبدیل نخواهد شد؟ این پرسش اصلیترین سؤال مقاله حاضر است.https://ijar.ut.ac.ir/article_55499_a0392c1bda01ab59001797280529efa5.pdf