دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81938220190321Modern Charismatic Authority: Critical Ethnography of Authoritarian/Instrumental Profit-based Persuasion Strategies in Network Marketing Companiesاقتدار کاریزماتیک مدرن: مردم نگاری انتقادی از راهبردهای اقناع اقتدارگرایانه/ابزارانگارانه سودمحور در شرکتهای بازاریابی شبکهای7297159610.22059/ijar.2019.71596FAعلیروحانیاستادیار، گروه جامعهشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.0000-0001-9146-6436سهیلاحاجی حیدریکارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.Journal Article20180825Nowadays, market and its profit-based logic has become an inevitable part of many people's live all over the world. This issue has been mixed with social, economic, political and cultural complexities and produces a new style of trade which brings its own cultural thoughts and economic behaviors. In the same way, the free market logic dominates all social spheres. In this paper social and cultural consequences of profit-based logic of this market in network marketing companies have been reviewed. Analysis is done with critical ethnography and five step Carspecken approach. Findings have extracted from both emic and etic approach with hidden participative observation (one year) and deep interview with sixteen canceled persons from network marketing companies. Extracted themes are: fence work, implement of leverage skills, repetitive restricted training, authoritarian training, public persuasion strategies, regular psychological session, promotional and personalized celebration, release of unusual emotions and charismatization of successful members. Results show that network marketing companies persuade people with authoritarian instrumental strategies and their ultimate goal is not profit making for members, but maximizing the profit of companies.امروزه بازار و منطق سودمحوری آن به جزئی لاینفک از زندگی بسیاری از انسانها دراکثر کشورهای جهان تبدیل شده است. این وضعیت با به هم پیوستگیها و پیچیدگیهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع معاصر درهمآمیخته است و سبکهای جدیدی از داد و ستد را متجلی میسازد که اندیشههای فرهنگی و رفتار اقتصادی خاص خود را همراه میآورد. بهگونهای منطق بازار آزاد در تمامی حوزههای اجتماعی نیز سیطره یافته است. در پژوهش حاضر سعی شده که پیامدهای اجتماعی و فرهنگی منطق سودمحورانۀ این بازار در حوزه شرکتهای بازاریابیهای شبکهای مورد واکاوی قرار گیرد. بررسیهای لازم با بهرهگیری از روش مردمنگاری انتقادی و بر اساس رویکرد پنج مرحلهای کارسپیکن انجام گرفته است. دادههای حاصل هم به صورت اتیک و هم به صورت امیک، از دو تکنیک مشاهده مشارکتی پنهان (یک سال) و مصاحبههای عمیق با شانزده نفر از افراد انصرافی از شرکتهای بازاریابی شبکهای بهدست آمده است. از جمله مضامین (تمهای) اصلی استخراج شده میتوان به حصارکاری، تقویت مهارتهای نفوذ، آموزشهای سختگیرانۀ تکراری، آموزش اقتدارگرایانه، راهبردهای اقناع عامهپسند، جلسات روانشناسی عامیانه، جشنهای تشویقی بجستیک و ویژنتیک، آزادسازی عواطف نامتعارف، کاریزماتیزاسیون اعضای موفق و ... اشاره کرد. بهطور کلی میتوان این نتیجه را بیان کرد که شرکتهای بازاریابی شبکهای با استفاده از فنون و راهبردهای اقتداری/ابزارانگارانه/عامهپسند افراد را برای جذب در این شرکتها اغوا میکنند که در نهایت هدف اصلی آنان، نه سودسازی برای تمامی افراد عضو، بلکه برای حداکثرسازی سود این شرکتهای بازاریابی شبکهای است. https://ijar.ut.ac.ir/article_71596_71dd559fd4e893bae90a0a6b3ad98f6e.pdfدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81938220190321Memory of Mirzakochak Khan in Collective Memory of Guilani peopleخاطرۀ میرزا؛ میرزا کوچکخانِ جنگلی در حافظۀ جمعی گیلانیان31517159710.22059/ijar.2019.71597FAسولمازآوریدهدانشجوی دکتری جامعهشناسی فرهنگی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی، تهران، ایران.حمیدعباداللهی چنذانقدانشیار و عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه گیلان، رشت، ایران.حسینآقاجانی مرساءدانشیار و عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی، تهران، ایران.محمدصادقفربداستادیار و عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی، تهران، ایرانJournal Article20181005The current article compares the memory of various generations of Mirzakuchak Khan in Guilan province. This study applies the present-day approach and the theory of social memory frames. <br /> The residents of Fouman, Shaft, Talesh Astara and their sub-regions form the statistical population. <br /> A total of 76 samples were selected based on saturation and the method of theoretical sampling, data collected by fieldwork and investigated by using an unstructured interview approach. <br /> The findings illustrated that generation as a social frame impacts Mirza’s place in forming the collective memory of people in Guilan. The memory of Mirza in the first generation is concrete, scattered or a separated combination of oral narratives of relatives and locals. The second generation recalled Mirza with historical realities, due to use of official media and oral narratives from local communities. The memory of Mirza in the third generation, was represented vaguely and inefficient under the influence of the national media, Movies and TV shows due to the lack of information resources. <br /> Beside issue of generation, religiosity was another effective social frame affecting the collective memory in this research. Many people pointed that founding a religious system was one of the purpose of his uprising مقالۀ حاضر به مقایسۀ نسلی خاطرۀ میرزاکوچکخان جنگلی در استان گیلان میپردازد. در این بررسی از رویکرد حالگرا و نظریۀ کادرهای اجتماعی حافظه استفاده شده است. جامعۀ آماری این تحقیق ساکنین شهرستانهای فومن، شفت، صومعهسرا، تالش، آستارا و توابع آنها بود. روش گردآوری اطلاعات ، روش میدانی و ابزارگردآوری اطلاعات مصاحبه غیرساختمند و عمیق است؛ بدین شکل که از این مناطق با استفاده از روش نمونهگیری نظری و با تبعیت از قاعدۀ اشباع تعداد هفتاد و شش نمونه انتخاب شد و با روش مصاحبۀ غیرساختمند مورد مطالعه قرار گرفت. یافتهها نشان داد نسل به عنوان یک کادر اجتماعی در جایگاه میرزا در شکلدهی حافظۀ جمعی گیلانیان تأثیر دارد. خاطرۀ میرزا در نسل اول انضمامی، پراکنده و ترکیب از هم جدایی از روایتهای شفاهی بهجا مانده از خویشاوندان و افراد محلی است. نسل دوم به دلیل استفاده از رسانههای رسمی، بهرهگیری از گفتارهای شفاهی اقوام و بومیان محلی، میرزا را با واقعیتهای تاریخی بهیاد میآوردند و دارای خاطرۀ مؤثّر از میرزا بودند. خاطرۀ میرزا در نسل سوم به دلیل نفوذ فیلمها و سریالهای تلویزیونی در تصویرسازی از میرزا در کنار فقدان منابع اطّلاعاتی در این نسل، به شکل مبهم و اساساً تحت تأثیر رسانههای ملی بازنمایی شد.در واقع تصویر مبهم و هالهای از میرزا برجای گذاشته است. پس از «نسل»، «دینداری» از کادرهای اجتماعی تأثیرگذار بر حافظۀ جمعی در این پژوهش بود، به نحوی که عدۀ کثیری در یادآوری میرزا به مباحث شرعی یا احکام دینی قیام میرزا اشاره داشتند و مرام و اهداف میرزا را ایجاد حکومت دینی بیان کردند.https://ijar.ut.ac.ir/article_71597_c24e078634eec8a2c19413b8eb7c3154.pdfدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81938220190321Investigating Relationship between “Ethnicity” and “Urban Spaces and Customs”
Case-study: Garmsarبررسی رابطه قومیت و شکلگیری فضا و آداب و رسوم شهری در شهر گرمسار53747159810.22059/ijar.2019.71598FAزهرهانواریاستادیار، گروه انسانشناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.0000-0001-6945-1027Journal Article20181224Through studying the case of Garmsar, this article addresses the relationship between urban spaces and the human agent who both reproduces and consumes these spaces. The main focus of the article is the concept of ethnicity because it is the specific character of Garmsar which is made up of many different coexisting ethnic populations during several decades. It is a descriptive-analytical research and methods for data gathering are documentary method, focus group and interview. Findings did not show any meaningful relationship between ethnicity and the formation of neighborhoods. Different ethnic populations have been spread randomly throughout different quarters of the city. The people of Garmsar do not involve ethnicity in the images of the city in their minds; in the other words they have an integrated image of their city. They introduce themselves by referring to their city, not to their ethnicity. However, in choosing their spouse and voting the city council candidates and also making new friendships they prefer a member of their ethnic group.در پژوهش حاضر، از طریق مطالعۀ شهر گرمسار، به رابطۀ میان فضای شهری و عامل انسانیای که فضاها را هم مصرف و هم بازتولید میکند، پرداخته شده است. به علت ویژگی خاص گرمسار که از همزیستی چند قوم در کنار هم طی چندین سال متمادی ایجاد شده، بیشترِ توجه تحقیق به مسئله قومیت است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است و گردآوری دادهها به روش اسنادی، مصاحبۀ کانونی و مصاحبه بوده است. دادههای این تحقیق نشان میدهند که به طور کلی قومیت تأثیر معناداری بر شکلگیری محلههای گرمسار ندارد و اقوام مختلف به صورت پراکنده در همۀ محلههای شهر زندگی میکنند. مردم گرمسار در ذهنیتی که از شهر خود دارند، قومیت خود را دخالت نمیدهند و از شهرشان مفهومی یکپارچه در ذهن دارند. آنها برای معرفی خود بیش از اینکه از قوم خود یاد کنند، از گرمساری بودن نام میبرند. در عین حال هنوز مردم در انتخاب همسر و نمایندۀ شورای شهر و دوست، عضوی از قوم خود را به دیگر اقوام ترجیح میدهند.https://ijar.ut.ac.ir/article_71598_c581c09fe1a99f5b5344ed5dceff92f3.pdfدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81938220190321Investigation of Built-Space Narratives based on Ratio of “Dialectic of Space-Time” and “Body”فهم روایتگری معماری مبتنی بر نسبت «دیالکتیک فضازمان» با «بدن»75977159910.22059/ijar.2019.71599FAعلیاکبری. استادیار گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی (ره) شهرری، تهران، ایران.0000-0002-0463-8947Journal Article20181006The problem in understanding the meanings and narratives of built spaces of the present situation, where the position of humanity and the world has changed from subject-object position to the witness-evident situation, is that how the mechanisms for transfer of meanings and narrations through space is defined and how it relates to the human body. If we accept that the construction of any architectural work comes from world-view, values, norms, culture, and the unconscious mind of the creator of it, it must be accepted that what it expressed is beyond what it represents. In this research, based on the philosophical basis of post-structuralism in research, with the qualitative approach and by using the "Discourse analysis" method of research and "rational reasoning", while defining the concepts and historical genealogy of the narrative mechanism, factors affecting the understanding of space narratives are described; including "dialectics of space-time" and its relation to the role of "body" and the embodiment presence of the human in any built space. The results of the empirical theorem (space-time and presence) and the analytic and metaphysical theorem (architecture and meta-historical and meta-cultural narratives) show that narratives based on the ratio between the human body and the body of built space, the built space, physical proportions, and what is perceived in human sight, provides a position that the architect, with the help of design tools, can directly or metaphorically, beyond time and space, translate his narratives into the means of space for the present audience in it.مسئلۀ مطروحه در فهم معانی و روایتهای فضای ساختهشده در موقعیت کنونی که جایگاه انسان و جهان از موقعیت سوژه-ابژه به موقعیت شاهد-مشهود تغییر یافته، این است که سازوکار انتقال معنا و روایت از طریق فضا چگونه تعریف میشود و چه نسبتی بدن انسان برقرار میکند. اگر بپذیریم که ساختن هر اثر معماری از جهانبینی، ارزشها، هنجارها، فرهنگ و ضمیر ناخودآگاه خالق اثر نشئت میگیرد، باید پذیرفت که آنچه بیان میکند فراتر از آن چیزی است که مینماید. در این پژوهش بر اساس مبانی فلسفی پساساختارگرایی در تحقیق، با رویکرد کیفی و به روش تحقیق «تحلیل گفتمان» و به کمک «استدلال منطقی»، ضمن تعریف مفاهیم و تبارشناسی تاریخی سازوکار روایتگری، عوامل مؤثر بر فهم روایتهای فضا، ازجمله «دیالکتیک فضا-زمان» و نسبت آن با «بدن» و حضور بدنمند مخاطب در محضر و درون بنا تشریح شده است. نتایج قضایای تجربی (فضازمان و حضور)، تحلیلی و متافیزیکی (معماری و روایتهای فراتاریخی و فرافرهنگی) استدلال نشان میدهد که روایتگری مبتنی بر نسبت میان بدن انسان و بدن فضای ساختهشده، تناسبات فیزیکی، کالبدی و آنچه در ادراکات بینایی انسان حس میشود، موقعیتی را فراهم میآورد که سازندة فضا میتواند به کمک ابزارهای طراحانه روایتهای خود را بهطور مستقیم و یا کنایی و استعاری به ذهن مخاطبِ حضوریافته در فضا، فرازمان و فرامکان، به نحو بینالاذهانی میان فرهنگهای مختلف بازگو کند و همواره سرشت انسان را مخاطب خود قرار دهد.https://ijar.ut.ac.ir/article_71599_8873f8dc9c3c628aff2f015abb71cfbe.pdfدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81938220190321Analysis of Adapting Indigenous Knowledge and Local Initiatives in Management of Water Resources (Case Study: Gezir Plain)تحلیل دانش بومی و ابتکارات محلی سازگار در مدیریت منابع آب (منطقه مورد مطالعه: دشت گِزیر)991217160010.22059/ijar.2019.71600FAمریمبرزگرکارشناس ارشد، گروه احیا مناطق خشک و کوهستانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.مهدیقربانیدانشیار، گروه احیا مناطق خشک و کوهستانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.0000-0001-6891-8369علیرضاحسن زادهاستادیار، پژوهشکدۀ مردمشناسی، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، تهران، ایران.عبدالواحدحسینی گزیرکارشناس ارشد،گروه احیا مناطق خشک و کوهستانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.Journal Article20181115Today, achieving a water resource management plan is a vital goal. Adapting indigenous knowledge and local innovations which are compatible with environmental conditions, can be considered as an appropriate way to achieve this goal. Indigenous people have special abilities to recognize and use experiences gained through interactions between society and environment and transmitted between generations. In this research we tried to introduce and explain the role of indigenous knowledge and local initiatives in the common management of water resources of the Gezir plain. The study is a qualitative survey research, and field information is collected by direct observations, participatory observations and interviews with 173 informed farmers. The results showed that Indigenous structures of Maghsam, Algah, Band, Nozuo Well, Yowrad, Al, and Borcow have a significant role in conservation and management of water resources. In fact, they are highly efficient and adaptive in their climatic and cultural conditions. Therefore, sharing indigenous ecologic knowledge plays a significant role in improving adaptive capacity of social- ecological systems against water scarcity.امروزه دستیابی به برنامه مدیریت منابع آب به یک هدف حیاتی تبدیلشده است؛ یکی از راهکارهای دستیابی به این هدف، توجه کافی به دانش بومی و ابتکارات محلی سازگار با شرایط محیطی است. مردم بومی از تواناییهای خاصی در خصوص شناخت و نحوۀ استفاده از تجارب برخوردارند؛ این دانش از تأثیر متقابل بین جامعه و محیط سرچشمه گرفته و طی نسلها انتقالیافته است. بر این اساس در این پژوهش سعی شد به معرفی و تبیین جایگاه دانش بومی و ابتکارات محلی در مدیریت عرفی منابع آب دشت گزیر پرداخته شود. ابتکارات محلی در مدیریت آب فعالیت دسته جمعی خاصی است که کمک و مشوق خارجی ندارد و هدف آن کنترل آبهای زیرزمینی و سطحی است. این پژوهش کیفی و روش آن پیمایشی است. اطلاعات موردنیاز تحقیق با استفاده از مشاهدۀ مستقیم، مشاهدۀ مشارکتی و مصاحبه با 173 کشاورز مطلع جمعآوری شده است. نتایج نشان داد؛ که سازههای بومی مَقسَم، عَلْگَه، بَند، چاه نُزوْ، یُوْرَد، عَلْ، بُرکُوْ در این منطقه نقش بسزایی در حفاظت و مدیریت منابع آبوخاک دارند و از نظر بهرهوری و تطابق با شرایط اقلیمی و فرهنگی از سازگاری بالایی برخوردار هستند. همچنین با توجه به اینکه منبع آب کشاورزی دشت گزیر بهویژه نخلستانها، از بارندگی تأمین میشود؛ این سازهها نقش بسزایی در رعایت حقآبۀ بهرهبرداران این دشت دارند. بنابراین به اشتراک گذاشتن دانش اکولوژیک بومی در منابع طبیعی بهعنوان یک سازوکار اجتماعی، میتواند نقش مهمی در ارتقاء ظرفیت سازگاری سیستمهای اجتماعی- اکولوژیک در مقابله با کمآبی ایفا کند.https://ijar.ut.ac.ir/article_71600_69f89e6163886c52b0f1544e3e3a5f34.pdfدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81938220190321Analytical Approach towards the Shamanic belief System in Sacrificial Rituals of Bandare Turkmanتحلیل جایگاه باورهای شمنی در مناسک قربانی در بندر ترکمن1231437160110.22059/ijar.2019.71601FAسید محمدزرهانیکارشناس ارشد مردمشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.امیلیانرسیسیانسدانشیار گروه انسانشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.0000-0003-3060-1758Journal Article20181028This research examines the ritual of Eide Qurban or the feast of sacrifice in the city of Bandar Turkmen. This ritual is one of the most prominent annual Turkmen religious events in Iran. This religious feast is based on God's request for Abraham to sacrifice his son that ends up with sacrificing of ram or sheep instead. Every year, at the end of the Hadj ceremony, on the 10th of Zihadje, Turkmen Muslims sacrifice animals like goats, camels, cows, and sheep in their homes. The men - heads of the families - are in charge of throwing the ceremony. The ceremony held in the name of someone who has to put his hand on the body of the animal. The Sacrificing ritual begins by digging a pit in the courtyard of the house, by placing some salt, charcoal, wheat, and blood of the sacrificed animal in it. A ceremony that may be considered as an indicator of a shamanic cult. The ethnographic method is employed in this research. The aim of this research is to discover the shamanic aspects of this ritual besides the Hanafi jurisprudence and Islamic traditions among Turkmens. The paper tries to explain the ritual of the sacrifice of the Aide Qurban ceremony, along with the days of Qur and Qurqun. The positive ritual derived from the book of "The Elementary Forms of Religious Life" of Emile Durkheim, provides the theoretical base of this paper.پاین پژوهش به چگونگی برگزاری مناسک قربانی در شهرستان بندر ترکمن، با استفاده از روش قومنگاری، با هدف کشف نمودهای شمنی این مناسک میپردازد. روشهای گردآوری دادههای پژوهش مشاهده، مصاحبه و مطالعات کتابخانهای بوده است. عید قربان بستر اصلی برگزاری مناسک قربانی و همچنین برجستهترین رویداد سالانۀ مذهبی ترکمنهای ایران است. همه ساله در دهم ذیالحجه مصادف با انتهای مراسم حج، مسلمانان ترکمن حیواناتی چون بز، شتر، گاو و گوسفند را در خانههای خویش قربانی میکنند. مناسک قربانی با حفر گودالی در حیاط خانه آغاز میشود. قربانیکنندگان که مردان سرپرست خانواده هستند با قرار دادن مقداری نمک، ذغال و گندم در گودال حفر شده، زمینۀ اجرای مناسک را فراهم میآورند. سپس شخصی که قربانی به نیت وی انجام میشود، دست خود را بر بدن حیوان میگذارد. قربانیکننده گلوی حیوان را بریده و خون را در گودال جاری میسازد. اگرچه ترکمنهای ایران سنّی مذهبند و از فقه حنفی پیروی میکنند، اما مواردی چون حفر زمین و استفاده از ذغال، گندم و نمک در مناسک قربانی نشانگر تداوم سنتهای پیشااسلامی و باورهای شمنی در مناسک قربانی امروزۀ ایشان است. مناسک قربانی روز عید قربان به انضمام روزهای کر و قوقون را با استفاده از مفهوم آیین عبادی مثبت برگرفته از کتاب <em>صور ابتدایی حیات دینی</em> اثر امیل دورکیم میتوان توضیح داد. به این ترتیب برگزاری مناسک قربانی نه تنها به انسجام قومی ترکمنان کمک میکند، بلکه فرصت تناول از غذای مقدس را نیز فراهم میآورد.https://ijar.ut.ac.ir/article_71601_153e81020569b9ac5bf3a22f007d2d5e.pdfدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81938220190321Body and the Materiality of Illness: Archaeology of an Unknown experienceبدن و مادیت بیماری: باستانشناسی یک تجربۀ نامکشوف1451657160210.22059/ijar.2019.71602FAسید حسنموسویکارشناس ارشد، گروه باستانشناسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.علیآریافراستادیار، گروه ارولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران.Journal Article20180717Since the first man appeared on Earth, illness -as a significant part of bio-bodies has played a key role in life. As the host, the body forms and experiences the existent illness through different periods of life. Though it is not necessarily experienced by the person or the life itself. Yet what is the illness? And what is its nature? For a qualitative understanding of illness and its nature, a cancer patient was studied in the present article, employing different but coherent methods of qualitative research including observation, interview, and the examination of material documents. We attempted to comprehend the illness using common definitions of health in contrast to the illness and experience of pain as evidence of the past illness from the prospect of objective presence of the illness and its material signs. The material aspects of the phenomenon of illness were studied as it is performed in medicine. The studies indicate that despite the notion about understanding the nature of illness through lived experience in anthropology, its nature is independent which is not necessarily in the framework of health and a nearly healthy life; But the nature of illness is formed from the view of death and its existence is separated from the existence of the body.از زمان تولد بشر، بیماری به عنوان بخشی مهم از زیست بدنها حضوری فعال در زندگی داشته است. بدن بستر بیماری و بیماری حیاتی است که بدن در برهههایی متفاوت از زندگی آن را شکل داده و تجربه میکند. تجربهای که لزوماً تجربۀ فرد و زندگی نیست. اما به راستی بیماری چیست و از چه ماهیتی برخوردار است؟ برای دستیابی به درکی کیفی از بیماری و تلاش برای فهم و شناخت چیستی آن، در مقالۀ پیش رو یک بیمار سرطانی با استفاده از روشهای متفاوت اما منسجم پژوهشهای کیفی شامل مشاهده، گفتگو و بررسی اسناد و مدارک مادی، مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی ما کوشیدیم تا از تعاریف رایج سلامتی در مقابل بیماری و تجربۀ درد و رنج به عنوان مصادیق بیماری گذشته و از منظر حضور عینی (ابژکتیو) بیماری و نشانههای مادی آن و معانی که در بیرون بدن و بستر فرهنگی از خویش برمیسازد به شناختی از بیماری دست یابیم. در این زمینه بررسی ابعاد مادی پدیدۀ بیماری به روش علم پزشکی محوریت داشته است. بررسیهای موجود نشان داد علیرغم تصور موجود در باب درک ماهیت بیماری از ورای تجربۀ زیسته در انسانشناسی، بیماری فراتر از تجربه و درک بیمار،خود ماهیتی مستقل دارد که الزاماً در چهارچوب سلامتی و زندگی سلامتگونه قابل شناخت نیست، بلکه از منظر مرگ و در بستر آن است که بیماری ماهیت مییابد و حیات آن از قید وابستگی به حیات بدن جدا میشود.https://ijar.ut.ac.ir/article_71602_4fe6080704db71c3bd1dafda0d5abb95.pdfدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانپژوهشهای انسانشناسی ایران2251-81938220190321Recognition and Analysis of Applications of Chaleshtor Lozenge Rug Based on Anthropology of Artبازشناسی و تحلیل کاربردهای قالیهای خشتی چالِشتُر با رویکرد انسانشناسی هنر1671877160310.22059/ijar.2019.71603FAافسانهقانیاستادیار، گروه فرش، دانشکدۀ هنر و علوم انسانی فارسان، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران.Journal Article20181115In addition to formic beauties (design, pattern, color and weaving quality) of Chaleshtor Lozenge Rugs, the reason which makes them permanent artistic works since long time ago is their various applications which have conceptual and aesthetic characteristics. The way audiences and users encounter Lozenge Rugs is important in this diversity, and it evokes solidarity between form and function during the time. This paper represents a qualitative and descriptive-analytical research in anthropology of art which aims to recognize the way Chaleshtor Lozenge Rugs are used and what meanings and concepts do these applications include? Field data is gathered by interview with well-informed people in Chaleshtor and participatory observations. Analyzing field data showed that the use of Lozenge Rugs can be considered in 5 categories: consuming, decorative, ritual, economic, social; and ritual (using Rugs in rituals) and economic (role of Rugs in people’s livelihood) are the most important among them.آنچه توانسته قالیهای خشتی چالشتر را بهعنوان اثر هنری از قدیمالایام پایدار نگه دارد، علاوه بر زیباییهای فرمی (تنوع طرح، نقش، رنگ و کیفیت بافت)، کاربردهای گوناگون این قالی است که دربردارندۀ ویژگیهای مفهومی و بعضا زیباییشناسانۀ قابل توجهی است. نحوۀ برخورد مخاطب با قالی خشتی در تنوع این کاربردها نقش به سزایی را داشته است و در گذر زمان تداعیکنندۀ همبستگی میان فرم و عملکرد است. بنابراین، هدف این پژوهش شناسایی کاربردهای قالی خشتی چالشتر و تبیین برخی مفاهیم نهفته در آنهاست. پژوهش این مقاله از نوع کیفی است، رویکردش انسانشناسی هنر و روش آن توصیفی-تحلیلی است و به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که قالیهای خشتی چالشتر چه کاربردهایی دارند و از رهگذر این کاربردها چه مفاهیمی را منتقل میکند؟ دادههای میدانی در این پژوهش با استفاده از مصاحبه با افراد مطلع در چالشتر و همچنین مشاهدۀ میدانی گردآوری شدهاند و از تحلیل این دادهها پنج کاربرد مصرفی، تزئینی، مناسکی، اقتصادی و اجتماعی برای قالی خشتی بازشناسی شد که در میان آنها کاربرد مناسکی قالی (استفادۀ مردم منطقه از قالی در مراسم آیینی) و کاربرد اقتصادی قالی (نقش قالی در امرار معاش مردم منطقه) از اهمیت بیشتری برخوردارند.https://ijar.ut.ac.ir/article_71603_7c47923a5737ed99ecabf6fe2b573a57.pdf