کنش‌مندیِ زنانِ خانواده در تعاطی با پیشران‌های حکمرانی در عصر صفویه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دکترای تخصصی گروه تاریخ تشیع، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.

2 استادیار گروه شیعه‌شناسی، دانشکدۀ الهیات، دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران، قم، ایران.

10.22059/ijar.2025.388317.459899

چکیده

هدف: تأمل بر خانواده به مثابه زیستِ پایه، نیازمند نگاه به تاریخ اجتماعی است اما گم گشتگیِ بُعد اجتماعیِ تاریخ در ایران، مانعی سرسخت در برابر این تأمل بوده است.  خانواده به­­رغم آنکه همواره به­عنوان اجتماعِ پایه معرفی می­شود، نهادی به­­غایت اثرگذار در زیست عمومی جامعه است و مقیاس خُردِ آن به­­معنای کم اهمیت ­بودن آن نیست و دقیقاً به همین سبب، اثرگذاری­های متقابل این نهاد با دیگر نهاد، همواره محل اندیشه­ورزی بوده است. خانواده به­رغم آنکه همواره به­عنوان اجتماعِ پایه معرفی می­شود، نهادی به­غایت اثرگذار در زیست عمومی جامعه است و مقیاس خُردِ آن به معنای کم اهمیت بودن آن نیست و دقیقاً به همین سبب، اثرگذاری­های متقابل این نهاد با چهار نهاد مطرحِ دیگر در جامعه­شناسی، همواره محل تتبع و اندیشه­ورزی بوده است. از اساس جامعه­شناسی استانداردهای سخت­گیرانه­ای برای انتساب عنوان نهاد به برخی ساختارها داشته است و تنها پنج ساختار موفق به کسب سایر این استانداردها شده­اند که عبارت از نهاد سیاست، نهاد اقتصاد، نهاد آموزش، نهاد دین، و نهاد خانواده هستند. حتی صرف عظمت ساختارهایی غیر از خانواده که جامعه­شناسی عنوان نهاد را به آنها اطلاق کرده است می­تواند گویای اهمیت خانواده در این مجموعه باشد. بخشی از این اهمیت ناشی از آن است که خانواده می­تواند منشأ کنش­هایی باشد که در صورت تداوم و محیا بودن شرایط، سایر نهادها را متأثر سازد. به­عنوان مثال و متناسب با موضوع پژوهش حاضر، کنش­های زنان به عنوان جزء اساسی خانواده، در صورت تنوع و در صورت شکستن برخی قالب­های مکرر می­تواند بر نهادهایی با مقیاس­های بزرگتر نیز تأثیر بگذارد. خانواده در عین حال می­تواند محل اثرپذیری از سایر نهادها نیز باشد و فی­المثل نوع سیاست­گذاری­های ساختار حکمرانی می­تواند به پیشران­هایی در حوزه خانواده بدل شود.
روش­شناسی: بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش آن است که آیا کنش­­های زنان عصر صفوی یکدست بوده است یا متنوع؟ و آیا نسبتی احتمالی میان این کنش­ها با پیشران­های حکمرانی صفویه وجود داشته است؟ پژوهش حاضر بر این فرضیه که نسبت­هایی میان کنش­­های زنان با پیشران­های حکمرانی در عصر صفویه وجود دارد، تمرکز کرده است اما در ادامه، کنش سنتی و عاطفی را جستجو کرده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به اعتبار تحلیل داده­های تاریخی در نظریه ماکس وبر، گویای وجود کنش­ زنانِ عصر صفوی به­­رغم برخی کلیشه­های محدودکننده خانواده است.
یافته­ها: رویکرد بینارشته­ای پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن نظریه سنخ­بندی انواع کنش­ها توسط وبر و جستجوی این کنش­ها بر اساس داده­های کم­شمار مربوط به زنان دوره صفویه سعی در انعکاس این معنا داشت که صفویه به­رغم آنکه نمونه­ای نسبتاً درخشان از دگرگونی­های کم سابقه در سپهر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است به نظر می­رسد آنجا که نوبت به گشودن دروازه نقش­های متهورانه به روی زنان است مواجهه­­ای بسیار تخفیف­آمیز داشته است. زنان را تنها شایسته نقش­هایی محدود به چارچوبه خانواده دانسته و در چارچوبه گفته شده نیز صرفاً به نقش­های محول بسنده کرده است و چنین وضعیتی را عمدتاً از طریق برخی پیشران­های حکمرانی ایجاد نموده است.کنش­های سنتی و کنش­های عاطفی عموماً تابعی از پیشران­هایی چون پایگاه اخباری صفویه و اِعمال قوانین محدودیت­زا بوده­اند. این کنش­ها متأثر از پیشران­هایی چون تربیت فرزندان تا مرحله­ای، فرزندآوری، ظرفیت­های جنسی، خانه­داری، فعالیت­های یدی، دامداری، زراعت، پشم­ریسی و نظایر آن و مادرانگی درباره کنش­های سنتی و عاطفی یادشده می­باشد

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The activity of family women in dealing with the drivers of governance in the Safavid era

نویسندگان [English]

  • zahra sadat keshavarz 1
  • muslim taheri 2
1 Ph.D. in History of Shi'ism, Faculty of Literature and Humanities, University of Isfahan, Isfahan, Iran.
2 Assistant Professor, Department of Shia Studies, Faculty of Theology, Farabi Campus, University of Tehran, Qom, Iran.
چکیده [English]

Purpose- Reflecting on the family as a basic life requires looking at social history, but the loss of the social dimension of history in Iran has been a stubborn obstacle to this reflection. Despite the fact that the family is always introduced as the basic community, it is an institution that is extremely influential in the public life of society, and its small scale does not mean that it is unimportant, and precisely for this reason, the mutual effects of this institution with other institutions have always been a place of reflection. Despite the fact that the family is always introduced as the basic community, it is an institution that is extremely influential in the public life of society, and its small scale does not mean that it is unimportant, and precisely for this reason, the mutual effects of this institution with four other prominent institutions in sociology have always been a place of investigation and reflection. Basically, it can be said that sociology has strict standards for assigning the title of institution to some structures, and only five structures have succeeded in obtaining the other standards, which are the political institution, the economic institution, the educational institution, the religious institution, and the family institution. Even the sheer magnitude of structures other than the family to which sociology has assigned the title of institution can indicate the importance of the family in this complex. Part of this importance is due to the fact that the family can be the source of actions that, if the conditions are continuous and available, affect other institutions. For example, and in line with the subject of the present study, the actions of women as a fundamental part of the family, if diversified and if some repeated patterns are broken, can also affect institutions with larger scales. At the same time, the family can also be a place of influence from other institutions, and for example, the type of policies of the governance structure can become drivers in the family area.
Methodology- Accordingly, the main question of the research is whether the actions of women in the Safavid era were uniform or diverse? And was there a possible relationship between these actions and the drivers of Safavid governance? The present study has focused on the hypothesis that there are relationships between women's actions and the drivers of governance in the Safavid era, but has also searched for traditional and emotional action. The present study, using a descriptive-analytical method based on the analysis of historical data in Max Weber's theory, indicates the existence of women's actions in the Safavid era despite some restrictive family stereotypes.
Findings- The interdisciplinary approach of the present study, based on Weber's theory of categorization of types of actions and searching for these actions based on limited data related to women of the Safavid period, tried to reflect the meaning that despite the Safavid era being a relatively brilliant example of unprecedented changes in the political, social, and cultural spheres, it seems that when it comes to opening the door to courageous roles for women, it has had a very condescending approach and considered women worthy only of roles limited to the family framework and within the said framework, it has been content with only assigned roles and has created such a situation mainly through some governance drivers. Traditional actions and emotional actions have generally been a function of drivers such as the Safavid news base and the implementation of restrictive laws. These actions are influenced by drivers such as raising children in stages, childbearing, sexual capacities, housekeeping, manual activities, animal husbandry, agriculture, wool spinning, and the like, and motherhood regarding the aforementioned traditional and emotional actions

کلیدواژه‌ها [English]

  • Drivers of governance
  • family
  • women
  • activism
  • Traditional Action
  • Emotional Action
آرون، ریمون (1377)، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه­شناسی، ترجمه باقر پرهام، انتشارات علمی و فرهنگی: تهران.
آصف، محمد هاشم (1348)، رستم التواریخ، به کوشش محمد مشیری، انتشارات تابان: تهران.
ابن­خلدون، عبدالرحمن (1359)، مقدمه، ترجمه محمّد گنابادی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب: تهران.
ابی­صعب، رولاجردی (1396)، تغییر مذهب در ایران، ترجمه  منصور  صفت­گل، پژوهشگاه  فرهنگ  و  اندیشه اسلامی: تهران.
اولئاریوس، آدام (1363)، سفرنامه، ترجمه احمد بهپور، انتشارات ابتکار: تهران.
اولیویه (1371)، سفرنامه، ترجمه محمد‌طاهر میرزا، تصحیح غلامرضا ورهرام، انتشارات اطلاعات: تهران.
براون، ادوارد (1375)، تاریخ ادبیات ایران (از آغاز عصر صفویه تا زمان حاضر)، ترجمه بهرام مقدادی، انتشارات مروارید: تهران.
تاورنیه، ژان بابتیست (1369)، سفرنامه، ترجمه ابوتراب نوری، کتابفروشی سنائی: اصفهان.
ترکمان، اسکندربیگ (1382)، تاریخ عالم­آرای عباسی، تصحیح ایرج افشار، انتشارات امیرکبیر: تهران.
خواندمیر، غیاث­الدین بن همام­الدین الحسینی (۱۳۵۳)، حبیب السیر، زیر نظر محمد دیر سیاقی، انتشارات خیام: تهران.
خوانساری، میرزا محمدباقر (1390ق)، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، نشر  اسماعیلیان: قم.
دلاواله، پیترو (1370)، سفرنامه، ترجمه شعاع­الدین شفا، انتشارات علمی و فرهنگی: تهران.
رازی، عبدالجلیل (1371ق)، النقض معروف به بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضایح الروافض، تصحیح جلال­الدین حسینی ارموی (محدث)، ]بی­نا[: ]بی­جا[.
رویمر، هانس‌روبرت (1385)، ایران در راه عصر جدید، ترجمه آذر آهنچی، انتشارات دانشگاه تهران: تهران.
ساروخانی، باقر (1370)، جامعه­شناسی خانواده، تهران: سروش.
سانسون، مارتین (1346)، سفرنامه، ترجمه تقی تفضلی، انتشارات ابن­سینا: تهران.
سفرنامه­های ونیزیان در ایران (1349). ترجمه منوچهر امیری، انتشارات خوارزمی: تهران.
سیوری، راجر (1387)، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی. نشر مرکز: تهران.
شاردن، ژان (۱۳۵۰)، سفرنامه. ترجمه محمد عباسی، انتشارات امیرکبیر: تهران.
شاردن، ژان(1372)، سفرنامه، ترجمه اقبال یغمایی، انتشارات توس: تهران.
شهرستانی، محمّدبن عبدالکریم (1361)، توضیح الملل (الملل و النحل)، تحقیق و تصحیح محمدرضا جلالی نائینی، نشر اقبال: تهران.
فطرت، میرزا معزالدین ­(بی­تا)، سفینه فطرت. نسخه خطی، کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی: تهران.
فلسفی، نصرالله (1353)، زندگانی شاه عباس اول، انتشارات دانشگاه تهران: تهران.
فلیک، اوه (1390)، درآمدی بر تحقیق کیفی، ترجمه هادی جلیلی، انتشارات نو: تهران.
فندرسکی، سیدابوطالب (1388)، تحفه العالم، به کوشش رسول جعفریان، مرکز اسناد شورای اسلامی: تهران.
فیگوئروا،  دن­گارسیا (1363)، سفرنامه، ترجمه  غلامرضا  سمیعی، انتشارات نو: تهران.
فومنی گیلانی، عبدالفتاح (1349)، تاریخ گیلان، به کوشش منوچهر ستوده، نشر فرهنگ ایران: تهران.
کارری، جملی (1348)، سفرنامه، ترجمه عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، اداره کل فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی: تبریز.
کربن، هانری (1377)، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه سیّدجواد طباطبائی، انتشارات کویر: تهران.
کروسینسکی، یوداش تادوش (1363)، سفرنامه، ترجمه عبدالرزاق دنبلی، با مقدمه و تصحیح مریم میراحمدی، انتشارات توس: تهران.
کرویس، دیرک وان در (1380)، شاردن و ایران تحلیلی از اوضاع ایران در قرن هفدهم میلادی، ترجمه حمزه اخوان تقوی، نشر و پژوهش فرزان: تهران.
کمپفر، انگلبرت (۱۳۶۳)، سفرنامه‌، ترجمه ‌کیکاووس جهانداری، انتشارات خوارزمی: تهران.
کوئن، بروس (1372)، درآمدی به جامعه­شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، نشر فرهنگ معاصر: تهران.
مفید، محمدبن نعمان (1413ق)، اوائل المقالات، به کوشش مهدی محقق، انتشارات دانشگاه تهران و مؤسسه مطالعات اسلامی: تهران.
منجم­یزدی، جلال الدین محمد (1366)، تاریخ عباسی، به کوشش سیف­الله وحیدنیا، انتشارات وحید: تهران.
نوایی، عبدالحسین؛ غفاری­فرد، عباسقلی (1403)، تاریخ تحولات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ایران در دوره صفویه، تهران، سمت.
مؤلف ناشناخته (1363)، عالم­آرای صفوی، به اهتمام یدالله شکری، انتشارات اطلاعات: تهران.
واله­اصفهانی، محمدیوسف (1372)، خلد برین، به کوشش میرهاشم محدث، انتشارات بنیاد موقوفات محمود افشار: تهران.
وبر، ماکس (۱۳۷۴)، اقتصاد و جامعه، ترجمه مصطفی عمادزاده و همکاران، انتشارات سمت: تهران.
وحیدقزوینی، محمدطاهر (۱۳۲۹)، عباس­نامه یا شرح زندگانی 22ساله شاه­عباس ثانی1152-1073، تصحیح و تحشیه ابراهیم دهگان، کتابفروشی داودی: اراک.
ولش، آنتونی (1385)، نگارگری و حامیان صفوی، ترجمه روح­الله رجبی، انتشارات فرهنگستان هنر: تهران.
Fukuyama, F. (2013). What is governance? Governance, New York: St. Martin’s Press.
Neuman, W. Lawrence. (2000). Social research methods; qualitative and quantitative approaches, Boston: Allyn & Bacon.
Reynolds, Paul Davidson. (1971). A primer in theory construction, Indianapolis: BobbsMerial.