واکاویِ مردم شناختیِ سیمای مردم در داستان های "آبجی خانم" و "مرده خورها" ی صادق هدایت

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترای مردم شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران

2 استادیارگروه مردم شناسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران

10.22059/ijar.2024.369155.459850

چکیده

هدف: در این جستار، موضوع اصلی، شناخت عناصر مردم شناختی و واکاوی سیما و رفتار مردم در داستان های "آبجی خانم" و "مرده خورها" و پرداختن به دو مبحثِ چیستی اجتماعی و کیستی مردمانی است که در این دو داستان به آنها اشاره شده است.

روش: با توجه به کیفی بودن تحقیقات مردم شناختی، و ارتباط پژوهشگر با محتوای داستان های کوتاه هدایت، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. همچنین از روش های مطالعه اسناد و مدارک (کتابخانه، آرشیو، اینترنت) و ابزارهایی مانندکتاب ها، اسناد، مقالات، اینترنت و فیش برداری استفاده شده است. در این پژوهش مکاتب نظری کارکردگرایی، ساختارگرایی و فرهنگ و شخصیت مورد استفاده قرار گرفت.

یافته ها: دورانی که هدایت در آن زیسته است، مصادف است با دوران گذار از سنت به مدرنیته. این دوران بر روی هدایت و خلق شخصیت داستان هایش تأثیر داشته است. میزان تعلق خاطر هدایت به فرهنگ عامه و تبلور عناصر فرهنگی و استفاده از آنها در نوشته هایش، اهمیت او را در میان نویسندگان ایرانی دو چندان نموده است. در خلال داستان های آبجی خانم و مرده خورها، رگه هایی از عناصر فرهنگ عامه ایران که شامل سرزنش ها، دشنام ها، نفرین ها، دعاها، اشعار عامیانه، اصطلاحات و ضرب المثل ها بود، شناسایی و تحلیل مردم شناختی شد. نگاه ویژۀ هدایت به طبقات پایین جامعه و ساختار فرهنگی خاص آنان و تأکید بر شخصیت ها و سیمای مردمان آن دوران، او را وارد قلمرو مردم شناسی نموده است. در این پژوهش سیما و رفتار پدر، مادر، زن، مرد، خواهر، هوو، همسایه و کارگر مورد واکاوی قرار گرفت. در داستان های آبجی خانم و مرده خورها شاهد تأثیر هر چه بیشتر اجتماع و فرهنگ حاکم برآن دوران بر روی شخصیت های اصلی داستان ها هستیم. هدف هدایت از خلق چنین آثاری، آشنایی هرچه بیشتر مردم با عناصر و مؤلفه های فرهنگی و نقش آنها در زندگی روزمره مردم می باشد و یاد آوری این نکته که رفتار، اعتقادات و باورهای عامیانه اطرافیان می تواند زمینۀ تباهی افراد دیگر را به دنبال داشته باشد.

نتیجه گیری: از نتایجی که ازاین پژوهش به دست آمد می توان به این موارد اشاره نمود: تجلی نقش فولکلور در داستان های کوتاه صادق هدایت(آبجی خانم و مرده خورها) و تأثیر مدرنیته بر تغییر جایگاه پدر در خانواده که قبلاً ریاست خانواده را برعهده داشته است. همچنین ترسیم موشکافانه سیمای شخصیت های داستان ها و شناسایی مؤلفه های مردم شناختی توسط پژوهشگر. هدایت بر روی برخی اعتقادات خرافی و نادرست انگشت می گذارد و آن ها را به سخره می گیرد و برخی از مناسک و آداب و رسوم را دست و پاگیر می داند که همین ها موجبات عقب افتادگی مردم و به تبع آن، بحران های شخصیتی و اجتماعی را به همراه داشته است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Anthropological analysis of people's faces in the stories "Abji Khanum" and "Mordeh Khorha" by Sadegh Hedayat

نویسندگان [English]

  • Mohammad ali Amini 1
  • Mohammad Homayon sepehr 2
  • Vahid Rashidvash 2
1 Anthropology, Faculty of Social Sciences, Communication and Media, Azad University, Tehran Branch.Tehran, Iran
2 Anthropology, Faculty of Social Sciences, Communication and Media, Tehran Central Azad University, Tehran, Iran
چکیده [English]

Purpose: In this essay,the main topic is to know the anthropological elements and analyze the appearance and behavior of the people in the stories "Abji Khanum" and " Morde Khorha" and to deal with the two topics of what is social and who are the people who are mentioned in these two stories.

Methodology:considering the qualitative nature of anthropological research, and the researcher's relationship with the content of Hedayat's short stories, the method of content analysis has been used. Also, the methods of studying documents and documents (library, archive, internet) and tools such as books, documents, articles, internet and data collection have been used. The theoretical schools of functionalism, structuralism, and culture and personality were used in this research.

Findings: The era in which Hedayat lived coincides with the era of transition from tradition to modernity. This period has influenced the direction and creation of characters in his stories. The extent of Hedayat's attachment to popular culture and the crystallization of cultural elements and their use in his writings has doubled his importance among Iranian writers. During the stories of Abji Khanum and Morda Khorha, traces of elements of Iranian popular culture which included blames, insults, curses, prayers, folk poems, idioms and proverbs were identified and anthropologically analyzed. Hedayat's special look at the lower classes of society and their special cultural structure and emphasis on the personalities and appearance of the people of that era has brought him into the realm of anthropology. In this research, the appearance and behavior of father, mother, wife, husband, sister, husband, neighbor and worker were analyzed. In the stories of Abji Khanum and Morde Khorha, we see the influence of the society and culture ruling that era on the main characters of the stories. The purpose of Hedayat's creation of such works is to familiarize people as much as possible with cultural elements and components and their role in people's daily lives, and to remind them that the behavior, beliefs and popular beliefs of the people around them can lead to the destruction of other people. .

Conclusion: From the results obtained from this research, the following can be mentioned: the manifestation of the role of folklore in sadegh Hedayat's short stories (Abji Khanum and Morde Khorha) and the effect of modernity on changing the position of the father in the family, who used to be the head of the family. had. Also, meticulous drawing of characters in stories and identification of anthropological components by the researcher. Hedayat puts a finger on some superstitious and incorrect beliefs and ridicules them, and considers some rituals and customs to be cumbersome, which are the causes of people's backwardness and, as a result, personal and social crises has brought.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Abji Khanum
  • anthropological elements
  • Morde khorha
  • Sadegh Hedayat
  • the face of the people