دکتر در انسانشناسی فرهنگی و اجتماعی/ پژوهشگر دانشگاه رایس
چکیده
مقاله حاضر با تمرکز بر تحولات مردمنگاری در انسانشناسی فرهنگی امریکا در پنجاه سال اخیر استدلال میکند که دانش انسانشناسی در غیاب رابطهای واقعی و پویا بین نگرش و روش، مطالعهکننده و مطالعهشونده، داده و نظریه، خرد و کلان، امر محلی و امر جهانی در معرض خطر خنثی و استحاله شدن قرار گرفته است. رابطه مردمنگاری (از میدان تا متن) با روح زمانه در داخل و خارج جامعه دانشگاهی و شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، از جریانهای ضدسلطه و فوران نظریههای قدرت در آثار اندیشمندان رویکردهای انتقادی، پسامدرن، فمینست و پسااستعمارگرا گرفته تا گفتمان جهانی شدن و بروز پژوهشهای چندمیدانه در دهه پایانی قرن بیستم، و بالاخره پیشرفت بیسابقه علوم و فناوریها در سالهای اخیر و نقش آن در تجسم مکان- زمان مردمنگاری مورد بحث قرار میگیرد. در آخر تاکید میشود که به جای الگو برداری صرف از جدیدترین روشها و نگرشها بدون توجه به ویژگیهای ...