پژوهش مردمنگارانه نگارنده در این مقاله متمرکز بر غذا، خوردن و حس چشایی در مناسک محرم در مناطق مرکزی و جنوب شرقی و غربی شهر تهران است. غذا و خوردن جایگاه مناسکی خاصی در مناسک محرم و به ویژه روزهای نهم و دهم آن دارند، اغلب شرکتکنندگان این مناسک بزرگ یا غذا تهیه میکنند یا غذا میخورند و ادراک حسی درگیر در خوردن غذا همچون عملی مناسکی است که امر قدسی را از خلال رفتارها و باورهایی از جهان بیرون جامعه به جهان درون بدن هدایت میکند. چشیدن غذای نذری، همانند لمس کردن ضریح امامان، شخص را واجد تجربهای میکند و به او میفهماند که چگونه میتوان با عمل خوردن وارد فرایندهای فرهنگی شد. از طریق ادراک حسی است که یک فرهنگ میتواند به واقعیترین شکل ممکن توسط اعضای خود درک شود و شاید چشیدن عمیقترین تجربه فیزیکی آن باشد. بسترهای مناسکی و حیات روزمره مزهها و غذاها را با خود همراه میسازند تا غذاواره یا رخداد چشایی مناسب خودشان را پدید آورند، غذاوارهای که حال و هوای رخدادها را میسازد و از این طریق به تجربه شرکتکنندگان شکل میدهد. خوراکیها در زندگی اجتماعی چیزهای بسیاری را به خود متصل میکنند و به هنگام مصرف این شبکههای ارتباطی بین غذا و جامعه به کار میافتند و غذا خوردن را تبدیل به تجربهای مرتبط با جامعه میکنند.