این مقاله تلاش میکند سازماندهی فضایی شهر کرمانشاه در دوره پهلوی اول را توضیح دهد. رویکرد نظری آن مبتنی بر آراء هنری لوفبور درباره «تولید فضا» است. از نظر وی فضا به مثابه ظرف خالی نیست که توسط اشیاء پر شود، واقعیت مادی مستقل و «خود بنیاد» و یا یک واقعیت آغازین معرفتشناسی نیست بلکه «تولیدی اجتماعی است». سه بعد بازنمایی فضا (فضای مفهومسازی و برنامهریزی)، فضای بازنمایی (فضا به مثابه امر مستقیماً زیستشده از طریق ایماژها و نمادهای مرتبط به آن)، عمل فضایی (رفتار افراد در مسیرها، فضاها و رهوارهای شهری) به شیوهای دیالکتیکی در تولید فضای شهری نقش دارند. روش مطالعه کیفی و فن گردآوری دادهها بررسی اسناد و مشاهده است. یافتهها نشان میدهند مدرنیزاسیون، صنعتی شدن، اسکان عشایر و خدمت سربازی اجباری همراه با اقدامات عمرانی در شهر سبب رشد آن به سوی جنوب شد. سازماندهی فضایی کرمانشاه در نتیجه سه روند است: 1. طراحان و برنامهریزان متأثر از ایدههای «زیبا شهر» هاوسمان بافتهای متراکم محلات را پارهپاره و عناصری مانند خیابان، میدان، رستوران و سینما را در شهر جای دادند، 2. فضای اجتماعی شهر تحت تأثیر ایدههای جدید و در نتیجه تجربه زیسته افراد در زندگی روزمره به دو بخش سنتی (محلات شهر قدیمی) و مدرن (بخش تازه توسعهیافته) تفکیک شد و 3. پرسهزنی و حضور در فضاهای عمومی روابط اجتماعی را افزایش و شهر را به یک مکان انسانشناسی تبدیل کرد.