قالیچهها، یکی از مهمترین مؤلفههای هویتی و فرهنگی قوم بلوچ و از برجستهترین ساحتهای مستعد مطالعه و واجد بررسی و تحلیل در منظومه انسانشناسی و رویکرد انسانشناسی هنر میباشد. در این میان، معرفی قالیچههای محرابی(جانمازی، سجادهای) ایشان بهعنوان هویت هنری و مصداقهای تصویری از نظام بافندگی و همچنین شناخت و رسیدن به فهم و درک معنای فرهنگی طرحها و نقشهای قالیچهها از منظر و دیدگاه آفریننده این نقوش و ارتباط آنها با مؤلفههایی چون فرهنگ، اساطیر، عقاید و باورها، آداب و رسوم که مقصد و منظور انسانشناسی هنر است، هدف این پژوهش است. چه اینکه محتوای قالیچههای بلوچ در سایه و با تکیه بر درک، اندیشه و باور بافندگان آنها معنا و مفهوم مییابد. بر این مبنا پرسش اصلی این است که قالیچههای محرابی بلوچ از دیدگاه انسانشناسی هنر، دارای چه ویژگیها و شاخصهایی هستند و چگونه میتوان از گذار این دیدگاه و زمینه-های فرهنگی به فهم معنایی و زیبایی نقوش این قالیچهها پیبرد؟ برخی از یافتههای پژوهش چنین است. این قالیچهها در ساحت کارکردشناختی دارای ظرفیت کاربردی، نمادین و تزئینی است. در بُعد معناشناختی، بازنمایی نقوش با شیوه غیر شمایلی(البته بر مبنای ارجاع به گذشته و مصداق بیرونی) صورت گرفته و مفاهیم و نقوشی همچون محراب(دروازه و درگاه بهشت)، درخت زندگی[مقدس](نماد جاودانگی و معاد) و طاووس، بر کیفیت هرچه بیشتر این بُعد، افزوده است. در وجه زیباشناختی نیز، بافنده با بهرهگیری از سبک هندسی(انتزاعی و تجریدی) و آفرینش نقوش انتزاعی و تجریدی با رنگهای گرم، تند و تیره، تشخص و هویتی خاص به فضای قالیچهها بخشیدهاست. این پژوهش از نوع کیفی و بنیادین و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است.