تجلی زمان و مکانِ اسطوره‌ای در آیین‌های موسیقایی خانقاه‌های کُردستان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه موسیقی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه گیلان، رشت، ایران.

2 گروه موسیقی، دانشکده معماری و هنر، دانشگاه گیلان

10.22059/ijar.2024.376424.459872

چکیده

هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش نمادین زمان و مکان در آیین‌های مختلفِ خانقاه‌های کُردستان، شناسایی و دسته‌بندی مفاهیم چندلایه‌ای مرتبط با سازهای موسیقایی راه‌یافته به این خانقاه‌هاست. طریقت‌‌های قادری و نقش‌بندی از معدود رویکردهای عرفانی پدیدآمده در دوران اسلامی هستند که همچنان توانسته‌اند استمرار آیینی خود را در مناطقی از کُردستان حفظ نمایند. مشخصة ویژة این دو طریقت، استفاده از موسیقی در برگزاری آیین‌های مختلف و سماع و ذکر دسته‌جمعی است. حاصل هم‌زمانی این عوامل سبب ایجاد تغییر حالت روحانی در برخی از مریدان می‌شود که در اصطلاح عارفانه به آن جذبه می‌گویند. با آنکه مدت زمان جذبه کوتاه است و غالباً بیش‌تر از نیم ساعت به درازا نمی‌کشد، این تجربه با فریادهای مکرر و بالاـ پایین پریدن‌های مریدان همراه می‌گردد. استفاده از سازهای موسیقایی دف، تاس، دوتَه‌پلَه و شمشال در آیین‌های خانقاهی با مجموعه‌ای از کنش‌های ذهنی، اعتقادی و تاریخی همراه است. استفاده از آلات موسیقی در برگزاری برخی از آیین‌ها، نوع خاص سماع مذهبی و ذکر دسته‌جمعی و آمیختگی آن‌ها با موقعیت‌های زمانی مشخص، پژوهش حاضر را با این پرسش مواجه ساخت که استفاده از آلات موسیقی و اشارت‌های زمانی و مکانی در این طریقت‌ها دارای چه معانی هستند و بر چه مفاهیمی دلالت می‌کنند؟ این مقاله در پی آن است تا نشان ‌دهد که چگونه یک گفتمان عرفانی اسلامی بر مبنای چارچوبی اسطوره‌ای، جهان‌بینی‌ها و اصول خود را بنیان گذاشته و توانسته است تا در طول سده‌های متمادی به حیات فرهنگی خود در همین ساختار ادامه دهد.

روش‌شناسی: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به شیوة توصیفی‌ـ‌تحلیلی به نگارش درآمده است. اطلاعات مورد استفاده در آن به‌صورت کتابخانه‌ای و میدانی گردآوری شده‌اند. برای پاسخ‌دادن به پرسش مطرح‌شده و یافتن ابعاد نمادینی که بر سازهای موسیقی و جلسات ذکر و سماع دروایش و صوفیان سایه افکنده است، از آراء میرچاه الیاده در باب امر مقدس و نامقدس بهره برده شد. در دستگاه فکری الیاده تقابل مقدس/نامقدس به‌صورت ناملموسی در هستی و هر آنچه در آن حضور یافته است، وجود دارد. از آنجا که نشانه‌های این تقابل در نزد انسان مذهبی پررنگ‌تر است در تحلیل داده‌های این پژوهش از این تقابل استفاده گردید.

یافته‌ها: یافته‌های تحقیق نشان می‌دهند که زمان و مکان در آیین‌های خانقاهی بازنمایی نمادینی از زمان و فضا در جهانِ اساطیری هستند و طریقت‌ها برای گذار از جهان نامقدس با ایجاد شکاف در زمان و مکان فیزیکی و انجام رفتارهای نمادین در موقعیت‌های مختلف، مقدمات راه‌یافتن به جهان مقدس را فراهم ‌ساخته‌اند. بازنمایی نمادین زمان و فضا در آیین‌های مختلف خانقاه‌ها به‌صورت‌های متنوعی بروز یافته است و از جملة آن‌ها می‌توان به انعکاس‌یافتن شکل هندسی مقدس در قالب دایره در ساختار فُرمی سازها و ساختار خاص سماع و ذکر مذهبی، در نواختن نمادین سازهای موسیقی و همچنین در تکرار قاعده‌مند و ادواری آیین‌ها اشاره کرد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The Manifestation of Mythical Time and Place in Musical Rituals of Kurdistan’s Khaniqas

نویسندگان [English]

  • Zhila Rahmani 1
  • Narges Zaker Jafari 2
1 Department of Music, Faculty of Art & Architecture, University of Guilan, Rasht, Iran.
2 Department of Music, Faculty of Art and Architecture, University of Guilan
چکیده [English]

Purpose: The main purpose of the essay is to study the symbolic role of time and place in Qaderi and Naqshbandi Tariqats. They are from several Islamic mystical approaches that could maintain their continuity in Kurdistan to the current time. Using music in holding the ceremonies and collective sema and dhikr are their main characteristics. The coincidence of these elements causes spiritual changes in some of the morids which is called Jazbe. Even though jazbe is short and it does not take longer than half an hour, it is accompanied by continuous screams of the morids and their movements of the head and upper body. Using Daf, Tas, Dou-Tapla, and Shimshal in khaniqas accompanied by a collection of intellectual, believable, and historic actions. So it seems necessary to study the popular musical instruments in them which include those musical instruments that were previously used in Kurdistan. To do that the essay first focused on the identification of the musical instruments and the categorization of their hidden meanings in different rituals. Using musical instruments in holding some of the ceremonies, the special form of sema and group dhikr and their combination with special time positions, presented the essay with the question of what meanings the use of these instruments and different temporal and spatial adumbration have in tariqats and what are they referring to? This essay is going to show how an Islamic discourse lays its ideology on a mythical framework and how it continues its cultural maintenance over consecutive years.



Methodology: This essay uses a qualitative case-study approach and an analytical descriptive method to gain its goals. It is also a library and field research. The essay uses the theory of Mircea Eliade on the sacred and the profane entity to answer the questions already mentioned. It tries to find the symbolic aspects of the musical instruments and figurative features of dhikr majlis and sema. In his school of thought it is supposed that the binary of sacred/profane essence exists in the whole world and its components. And because this binary is more important for religious people, the essay uses it to investigate its data.



Findings: The results show that time and place in Kurdistan’s khaniqas are the symbolic representation of mythical time and place in ancient times. It can be said that Kurdistan’s Tariqat facilitates the passage from sacred to profane by breaking the time and place in different rituals. The symbolic representation of time and place is divulged in diverse forms. The reflection of the sacred form of the circle is seen in the instrument’s forms as well as in the circular structure of sema and dhikr. The mythical aspects are revealed in the symbolic playing of the instruments and the regular holding of the rituals, too.

کلیدواژه‌ها [English]

  • "؛ Ethnomusicology"؛ Kurdistan’s Khaniqas"؛ Mircea Eliade"؛ Mythical Time and Place"؛
  • "؛ Qaderi and Naqshbandi Tariqats"